Wednesday, November 2, 2022

دست به دعا

 

دست به دعا

دست به دعا

خدایا  

ببخش مرا

من ریاکارم من خطا کارم

من غافلم از تو را

تو دانا و بینا

تو خالق تو رازق

تو رحمان تو رحیم

تو حکیمی تو کریم

گفته رسول

تو هستی ارحم الراحمین

و رب العالمین

خدایا

تو معبود من عابد

تو بادشاهی و حاکم

ولی تو! حاجب

من امیدوارم

دست غیبی را

یا رب کریم!

ببخش  مرا

تو هر چه

میدانی

و

می بینی و می بینی

که من هستم

غافل از تو

خدایا

ببخش! مرا

من نتوانم که ترا بشناسم

و من می پرسم

ترا

که چه طوره بشناسم

خدایا

دست به دعا،

سر به سجود

ولی

ندیده ام تو را

تو کجایی تو کجا

ولی تو هستی و می بینی

که

من غافلم تورا

خدایا

ببخش مرا

دست به دعا

(عرفان)           

Sunday, September 25, 2022

رابیندر نات تاگور و ادبیات هندی

 


رابیندر نات تاگور و ادبیات هندی

شاعر جهانی  رابیندر نات تاگور گرچه زبان مادری/خانواده او بنگله بود ولی او همه زبان و ادبیات را دوست می داشت و خصوصاٌ دلبستگی با ادبیات سانسکرت و هندی زیاد بود، در زمان او زبان فارسی و اردو در هند بسیار قبول مردم بود و زبان هندی نزدیک زبان بنگاله است، و رشته این دو زبان با یک دیگر لسانی نزدیک است. و قتیکه اولین بار آثار تاگور در هند شهرت یافت و مردم از نویسندگی تاگور آگاه شده بودند، پس ترجمه آثار تاگور در زبانهای مختلف شروع شد و بعد گیتانجلی در انگلیسی ترجمه شد ، اروپا از فکر و فلسفه تاگور آگاه شدند. تاگور برای جایزه نول انتخاب شد و در سراسر جهان آثار او ترجمه شد. دانشمندان هندی در باره او کتاب نوشتند و مقاله چاپ دادند و آثار او در هندی آوردند.

در زمان تاگور در هند چند مهمترین نویسندگان بوده اند که شهرت جهانی یافته بودند، مانند: علامه اقبال، سروجنی نائیدو، شمسیر سنگ، پریم چند، الطاف حسین حالی، حسرت موهانی، جوش ملیح آبادی، دنکر، آچاریی دریویدی، نرالا، میتهلی شرن گپت وغیره.

نویسندگان و دانشمندان هندی که آثار تاگور را ترجمه کردند و درباره او کتابی نوشتند: همایون کبیر، هزاری پرشاد دریویدی، رام دهاری سنگ دنکر، هنس کمار تیواری، بهوانی پرشاد مسر، سو کمار سین، نرمل جین،  مهکرجی شرونی، شچیناند واتیسیان، الا چند جوشی، رام سنگ تومر، پرفل چند اوجها، بهرت بهوشن اگروال وغیره.

مترجم گیتانجلی راما تیواری می نویسد:"من قبل از سی سال گیتانجلی(نیایش) تاگور خوانده بودم،  پس من فریفته تاگور شده بودم. چند سال بعد برای ترجمه گیتانجلی در زبان هندی موقع یافتم، خیلی خوش شدم ولی ترسیده بودم که این کار بزرگ از شاعر جهانی تاگور و من، این برای من زبان کوتاه و کلام بزرگ خواهد شد، که قبلاٌ چند بار گیتانجلی ترجمه شده بوده است. پس ترجمه دیگر چه معنی دارد  و من خود را نگاه کردم که شعر تاگور را ترجمه کردن این استعداد در من موجود است یا نیست. پس من همت کردم  که این کار نیک با نیکی انجام بدهم. مرا اینجا یک شعر میتهلی شرن گپت یاد آمده است، که این است.

رام تمهاری چریتر هی کابی هئ

          کوئ کوی بن جای سهج سمبهئو هی  "[1].

ترجمه فارسی این شعر است.( ای رام[2] زندگی شما خود یک مجموعه کلام است- کسی شاعر بشود، ولی این مقابل شما چه معنی دارد)

و او دیگر جا  می نویسد:" من می دانم ترجمه کسی آثار را در برابر اصل نمی شود، و این هرگز ممکن  نیست که در برابر اصل بشوید" [3].

همایون کبیر دانشمند و نویسنده زبان هندی در باره تاگور می نویسد: " او از خانواده برهمن بود ، سبب این بود که با زبان و ادبیات "سنسکرت" و "ودا " دلبستگی زیاد می داشت و او از فرهنگ اسلامی و مغل  متاثر  بود. او شاعر فطری/پیدائشی بود و دلبستگی او با نویسندگی زیاد بود. داستان، ناول، تمثیل به زیبای نوشت و نقاشی، فنون لطیفه و موسیقی هم دلبستگی او زیاد بود.

و همایون کبیر می نویسد " ذهنی ترقی و نشود نما کسی شاعر را چه طور شده است، این را گفتن آسان نیست. این یک سلسله آفزائش و ذهنی بیداری می شود، که در ذهن و قلب مثل طوفان/ لهر دریا  پیدا می شود که این را تجزیه و تبصره کردن آسان نیست، که من می بینم کلام اوایل زندگی کسی شاعر را مطالعه کنم که خیلی مشهور شده بوده است  و کلام او که در زندگی اخر نوشته است، مشهور نشد. تاگور در این جمره می بود، که می بینم اوایل زمان شعرتاگور مشهور شد و بعد شعر این طور است که بدون فکر است و برای شوق نوشته است. او شاعر مشهور شده بود و شعری ذوق می داشت و نوشت. این شعر در برابر اوایل زمان شعر او نیست. تاگور تا زمان هشتاد سالگی شعر نوشت."[4].

و او می نویسد: " او از زندگی مردم هند و فرهنگ گونا گونی هند متاثر بود که در هند رائج از زمان قدیم بود، در شعر آورد. و او از ادبیات سانسکرت و "ودا" استفاده کرد  و شعر "ویشنو گیتی"[5] و" ادبیات صوفی"  را مطالعه بیشترکرده بود. او این را در شعر خود شامل کرد. در دوره وسطی در هند رسم و نظام  روساء و زمینداران  زیاد پزیرفته بود، او این را جائزه کرد و در شعر خود بر علیه این نظام نوشت. او از زندگی روزمره هند استفاده کرد که در شعر او می بینم. زندگی دیهات بنگاله خاصی درآثار او می بینم که او با بزرگی بیان می کند. یعنی در ادبیات "بارلا" [6] رسم و رواج اروپا با زیبای در شعر خود شامل کرد/ سرود، و در شعر زیبای پیدا کرد. در مجموعه "بالکان" زیاد شعر از فکر و قوت و فرهنگ اروپا متاثر است. انسان از زمان قدیم فهمیده بود ه است که هرچه است "چهن استهای"[7] است. در کلام او این همه چیزها پسپان موجود است، که تاگور یک شکل نو داده است. در کلام او فلسفه اریائ قدیم هند، ادیان هند، رسم و اخلاق دربار مغل هند و زندگی طبقه متوسطه بنگاله و دوره جدید اروپا هم می بینم که با قوت عرفانی آمیزش است. این سبب شده که یک سبک نو در کلام او پیدا شد" [8].

مصنف کمل جوشی از حواله تاگور می نویسد: " که من درامه/ تمثیل در ماه سرما نوشته بودم و در فصل گرما و باران بر من شعرحاوی می بود و با موسیقی قوت شعر گوی در من اضافه می شد. من زیاد شعر در این فصل نوشته ام و در فصل سرما که ذهن من ساکت می بود و قلب من خاموش می شد، پس من تمثیل نگاری کرده بودم"[9] .

و او می نویسد" تاگور وقتیکه در دانشگاه شانتی نیکیتن درامه یا داستان می نوشت، پس با دوستان و دانشجویان سخنرانی می کرد، و از اراء انها استفاده می کرد و دوستان تاگور هم از او استفاده می کردند و ستائس می کردند. پس در نویسندگی من یک جان نو پیدا می شد"[10].

مترجم تمثیلات تاگور ستیندرگپتا می نویسد: " ترجمه آثار تاگور در دنیا در هر زبان شده است، شاید کسی زبان از این استفاده نکرده باشد و در کشورهای مختلف برای مطالعه اصل آثار تاگور، دانشمندان زبان بنگله آموختند. پس اهمیت و مرتبه این شاعر را  اندازه کردن کافی است. در باره تاگور مرا چیزی گفتن قدری کم است" [11].

و او می نویسد: " روی(رابیندر) را مدرسه/ اسکول خوش نمی آمد. این برای او مثل زندان بود و خواندن درخانه با استاد نمی پسندید. چند بار در مدرسه داخله یافت ولی خود معطل کرد. خانواده او گفته بودند که این بچه ناکاره خواهد شد. ولی رابیندر همیشه در مطالعه غرق می بود و کتاب مهم  "ودا" و "سانسکرت" مطالعه می کرد. او برای مطالعه معروف شده بود، او جبراٌ درس نمی خواست. وقتیکه در اسکول بود او زبان و علوم مختلف خوانده بود: انگلیسی، سانسکرت، هندی، ریاضی، تاریخ  وغیره. او این قدر ذهین بود که در یک بار از شنیدن،  فراموش نمی کرد و در ذهن حفظ می شد"[12] .

دانشمند ادبیات هندی شرون مکهرجی می نویسد: "شاعرجهانی رابیندر نات تاگور یکی از بزرگترین شاعر جهان بوده است، او در زمین هند مثل گل بود و به شعر فقط هند را نه، بلکه دنیا را معطر کرد و گل فشانی به شعر کرد. او همه را شده بود و همه او را شده بودند و شعر او در زبان مردم ضبط بوده است، و او می نویسد، او صوفی/مهرسی بود، در دل او برای همه محبت بود. او از خدای پاک ترس می کرد  و برای خود از خدا چه طور دعا می کند، بشنوید: " ای خدای بزرگوار از شما، من یک دعا کنم، که بدی را از دل من خارج بکنید و مرا در زندگی قوت برادشت کردن تکلیف و آرام را بده، و کامرانی بده. در دل من.محبت برای دیگران پیدا کرد، و مرا عقل بده برای شناختن غربا و بیکس را ، و قوت بده، بر علیه جنگ کردن ظلم و استبداد را، که من این امروز می بینم! چه طور زندگی انسان خراب شده است، و مرا این قوت بده که زندگی بقیه من شما را با محبت و عقیدت  بمطابق و خواهش خود شما سپرد بکنم وخود را قربان بکنم" [13].

"رابیندر کمی مخالف زبان انگلیسی بود که گفت زیاد وقت از این خراب می شود و دانشجویان از مطالعه ادبیات هند و فلسفه هند دور می شوند" [14].

"او روایط استاد و دانشجو مثل پسر و پدر دانست و گفت که در دانشگاه من که دانشجویان درس میخوانند مثل فرزند من هستند و همه مثل در یک خوانوده هستند و شانتی نیکیتن خانه انها است. او طریقه تحصیل انگلیسی در هند نمی خواست" [15].

و او هم می نویسد: "که اولین بار شانتی نیکتن پدر رابیندر نات تاگور، دویندر نات تاگور/تهاکر قائم کرده بود، بنام "آشرم شانتی نکیتن" در مقام بول پور بنگال. بعد رابیندرنات تاگور در سال 1901م برای آزمایش فکر و فلسفه خود  این جا انتخاب کرد، و اولین بار اینجا فقط پنج دانشجو بودند. بعدآٌ  این ترقی کرد و زیاد دانشجویان طرف این آمدند، پس این دانشگاه در جهان مشهور شد، ولی بحیت دانشگاه عالمی در سال 1918 م آغاز شد و چند مختلف  مرکز بعنوان علوم مختلف قائم شد: هندی بهون[16]، سانسکرت بهون، سکچها[17] بهون، سنگیت[18] بهون، گرامین نرمان[19] بهون، وغیره. و از طرف دنیا  برای درس و تحقیق دانشجویان آمدند. او اینطور "شانتی نیکتن/ وشوا بهارتی"[20] را بنا کرد  و برای گیتانجلی[21] جائزه نوبل یافت. سادهنا گیت، پربهات گیت، مانسی، سونار تری، تیاگ، مالینی، کلپنا سندهو، گیتانجلی، مکتی دهارا، وغیره مهم آثار شعری از او است" [22].

مصنف کمل جوشی می نویسد:  "در سال 1921م رابیند نات تاگور شصت ساله  شده بود،  در این عمر انسان آرام طلب می شوند ولی تاگور همیشه کار می کرد، برای شانی نیکیتن و سرمایه جمع کرد و سفر بسیاری کرد. او یازده بار سفر کشورهای دنیا مختلف کرد. او همیشه در کار مصروف می بود و نوشتن همیشه جاری می بود. زندگی اخر خود در شانتی نیکیتن گذاشت. این دانشگاه در دنیا مشهور شد و برای امن آوردن در دنیا این دانشگاه را مهم دانست."[23]

و دیگر جا مصنف جوشی می نویسد: "مشهور ترین ناول او "گورا" است که تاگور در جوانی نوشته بود،  قهرمان ناول "گورا" خود زندگی خود بیان میکند و میگوید که من فرزند انگلیسی هستم، در زمان غدر 1857م  انها مرا تنها گذاشتند و مرا یک هندو مادر پدر پرورش کرد. "گورا" در دل فرهنگ هند را محبت خیلی دارد و هند را زیاد احترام می کند. او یک رهنما قومی هند شد و هندی کامل شد"[24].

لیلا مجمدار می نویسد: "در دل تاگور برای مردم هند محبت زیاد بود که در آثار او نمایان است،  فقط در آثار نیست بلکه در زندگی او این شامل بود. او بنسبت هند، همه چیزها را مانند، جشن گونا گونی هند، زبان و ادبیات هند، فنون لطیفه، موسیقی، رقص، نقاشی وغیره. از این او را قلبی محبت بود.  او با کودکان دلبستگی داشته بود و همیشه انها دوست می داشت و گفت که اینها  را باید ذهنی تربیت و نشود نما عالی بشوید. او از دولت انگلیسی خطاب" سر" یافته بود. او را پس از واقعه جالیا ولاناا باغ، این را برگرد."[25]

 

کتابیات:

جوشی،کمل، جیون کهانی رابیندر نات تاگور، (یک داستان زندگی رابیندر نات تاگور) ، اورینتیل، لونگ مینس لیمیتید، کلکته، 1954.

 

مجمدار، لیلا، (نول پوری) بال ساهتیه رابیندر نات تاگور (ادبیات کودکان رابیندر نات تاگور) ساهتیه اکادمی، دلی نو،  1962.

 

دریویدی، هزاری پرشاد، (مترجم) میرا بچپن (زندگی کودکی من) نویسنده تاگور، اندین پریس لیمیتید  اله اباد.

 

مکهرجی، شرون، گرو دیو رابیندر نات تاگور، لائف لائن بوکس، 1/ 9427/ ویست روهتاس نگر، شاهدرا، دهلی، 110032

 

گپتا، ستیندر، (مترجم ) ناتک تاگور (تمثیلات تاگور) سی 8 /174/ یمونا بیهار  دهلی 53.

همایون کبیر.



. گیتانجلی، راما تیواری ص پیشگفتار.[1]

.  رام  یک خدای  مشهور هندوان است.[2]

. گیتانجلی، راما تیواری ص پیشگفتار. [3]

. مقدمه همایون کبیر، ص 23،[4]

. ویشنو یک خدا هندوان است در توصیف او  زیاد شعر سروده شده است.[5]

. بنگاله ادبیات را به این دانسته می شود.[6]

. [7]

. ص 24. همایون کبیر. پیشگفاتار [8]

. . جیون کهانی رابیندر نات تاگور، (داستان زندگی رابیندرنات تاگور)، ص 131[9]

. همان، ص  126 . [10]

. تمثیل تاگور (ناتک تاگور) مترجم ستیندر گپتا، پیشگفتار ص 1. [11]

.  بال ساهتیه رابیندر نات تاگور (ادبیات کودکان رابیندر نات تاگور)، ص 3 . [12]

. گرو دیو رابیندر نات تاگور، ص، پیشگفتار  [13]

.  همان جا ، [14]

. همان جا ،. [15]

. بهون بمعنی خانه است، ولی جا برای مرکز بکار آورده شده است.[16]

. بمعنی تحصیل است.[17]

. معنی موسیقی[18]

. براب ترقی دادن زندگی دیهات.[19]

. جای امن گاه/ همه  هندوستان.[20]

. نیایش.[21]

. همان جا .[22]

. جیون کهانی رابیندر نات تاگور، ( داستان زندگی رابیندر نات تاگور) ص 122.[23]

.  همان ، ص 127 .[24]

. بال ساهتیه رابیندر نات تاگور(ادبیات کودکان رابیندر نات تاگور)، ص 15 .[25]